سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
فکرشهر: ظاهرا، این که چرا شهر به این شکل درآمده، و این وضع از کی و کجا شروع شده و به کجا می رود را کسی نمی داند. بی نظمی و سردرگمی در امور، ناشی از نداشتن برنامه و هدف در کارهاست. شاید این که برازجان...
کد خبر: ۹۴۷۴
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۲:۱۱

فکرشهر: برنامه ریزی شهری را می توان هنر شکل دادن، هدایت و رشد طبیعی شهر دانست، امری که به موجب آن ساختمان ها و محیط های گوناگون ایجاد می شود تا به نیازهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و گذران اوقات فراغت و ... پاسخ دهد. (هیراسکار ،جی.کی؛ درآمدی بر مبانی برنامه ریزی شهری).

اگر با دقت بیشتری... نه، اصلا دقت هم لازم ندارد... شهر برازجان را تماشا کنید در همان نگاه نخست متوجه این موضوع می شوید که برنامه ریزی و طراحی شهری در آن هیچ جایگاهی ندارد. شاید این حرف، شهروند و یا مسوولی را ناراحت کند اما واقعیت دارد و باید  با این حقیقت تلخ، روبرو شد تا بتوان این مشکل را حل کرد. در شهر که قدم بزنید دو چیز بیشتر از همه توجه شما را به خود جلب می کند.

تابلوهای تبلیغاتی و مراکز خرید خالی و متروکه که هر دو بدون هیچ نظارتی، رشدی ویروس گونه دارند و بلای جان این شهر شده اند.

سر هر کوچه و گذر - چه اصلی باشد و چه فرعی -در رقابتی تنگاتنگ با تابلوهای راهنمای شهری، بیلبوردهای تبلیغاتی نصب می شوند و در کمترین زمان به تعداد زیادی در آن محل تکثیر شده و فضای شهری رابه نفع خود تسخیر می کنند. اما پاساژها که بیشتر، مورد بحث ماست، حکایت دیگری دارند.

هر روز شاهد هستیم که ساختمان های قدیمی با ماشین آلات مجهز،به سرعت تخریب می شوند و بعد از مدتی - به همان سرعت تخریب - مجتمعی تجاری سر از خاک بر م یآورد و در نهایت، حتی یک سوم آن هم مورد استفاده قرار نمی گیرد و مابقی...هیچ. به تازگی این ماشین آلات به سوی مراکز و ساختمان های فرهنگی نیز حمله ور شده اند که در ا ین مورد، سرعت تخریب و تبدیل شدن یک مرکز فرهنگی به یک مرکز تجاری متروکه جای شگفتی دارد.

ظاهرا، این که چرا شهر به این شکل درآمده، و این وضع از کی و کجا شروع شده و به کجا می رود را کسی نمی داند. بی نظمی و سردرگمی در امور، ناشی از نداشتن برنامه و هدف در کارهاست. شاید این که برازجان هیچ هدفی ندارد و نمی داند به کجا می خواهد برود، بزر گترین مشکل شهر باشد.

مسائل ذکر شده، ناشی از همین موضوع است و تبعات آن به شمار می آیند. تعیین آینده ای مطلوب - با در نظر گرفتن تمامی آرمان ها، ارزش ها، فرهنگ و پیشینه تاریخی- شناسایی پتانسیل های موجود، آماده سازی زیرساخت های لازم و گام برداشتن درست و دقیق در مسیر آینده خود خواسته است تا رسیدن به این اهداف 20 ،10 یا 100 ساله؛ سند چشم انداز نامیده شود. چیزی که متاسفانه شهر ما فاقد آن است یا ما از آن بی اطلاع هستیم.

نتیجه نداشتن چنین سندی برای یک شهر، این می شود که هر شهردار و یا شورای شهر، در دوره مدیریتی خود بر طبق سلیقه شخصی و بدون در نظر گرفتن منافع و آرمان های بلندمدت، تصمیم می گیرند که این کشتی طوفان زده را به هر ساحلی که خود صلاح می دانند هدایت کنند. - اگر به ساحلی برسد – و باز شهردار و یا شورای شهر دور ه های بعد، مسیر رفته را باز می گردند تا به سر منزل مقصود برسند!!

به رغم کمبود فضاهای فرهنگی، هنری، ورزشی، تفریحی و... سرمایه داران و سرمایه گذاران بومی جز به ساخت فضای تجاری - آن هم فقط در قالب پاساژهای چند طبقه - به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنند و روز به روز به تعداد چنین مکان هایی افزوده می شو د. این در حالی است که حتی همین میزان هم تا 10 یا 20 سال آینده جوابگوی نیاز شهر می باشد. جالب است بدانیم طبق آمارهای اعلام شده در سا ل های 90 و 91، در کشور ما به ازاي هر ۲۵ تا ۳۰نفر يک واحد صنفي وجود داشته است، در حالی که سرانه استاندارد جهانی آن 700 تا یک هزارنفر است. ممکن است سرمایه گذارانی که دانسته یا ندانسته چنین به جان شهر افتاده اند، نه در فکر پیشرفت شهر باشند نه این دانش و خلاقیت را داشته باشند که در زمینه های دیگری سرمایه گذاری کنند اما جای سوال اینجاست که چرا منتخبانی چون اعضای شورای شهر که خود را گزیده مردم، فرهیخته و کارشناس می دانند اجازه چنین کارهایی را می دهند و به آسانی از چنین مسائلی- که اگر حمایت نکنند – چشم پوشی می کنند؟!

ضعف مدیریت شهری در جهت دادن به این سرمایه گذار ی ها از یک سو و در نظر نگرفتن نیازهای اساسی تر برای توسعه فضای شهری از جانب سرمایه گذاران از سوی دیگر و همچنین نداشتن سند چشم انداز برای توسعه، دست به دست هم داده اند تا فضای شهریمان اینچنین بی قاعده، بی قانون و زشت شود.

«یک شهر درست مثل یک تابلوی نقاشی است، با این تفاوت که به اندازه نصف یک اثر هنری به طراحی آن پرداخته می شود، و برای نصف دیگر آن می بایست این اثر را مانند یک گیاه دانست که نسبت به شرایط محیط زیست خود نیاز به قواعد رشد و قوانین دارد. » ( فریتس شوماخر، معمار شهیر آلمانی).

شاید بهترین راه حل، حذف صورت مساله باشد که خود چندراه دارد. مثلا، شورای شهر لطف کرده، با غ ها و مزارع را جزء فضای سبز و پارک ها حساب کنند که در این صورت ما کمبود چنین فضایی نداریم و ایجاد آن نسبت به فضای تجاری اولویتی ندارد.

یا به عنوان مثال، با همت شورای شهر و به کمک تابلوهای تبلیغاتی در خصوص ازدواج جوانان و چند فرزندی خانواد ه ها فرهنگ سازی شود، که این مورد خود چند مزیت دارد و مهم ترین آن رسیدن سرانه فضای تجاری در برازجان به استاندارد جهانی است که در این صورت، دیگر مشکل کلا وجود ندارد و شاید با کمی تلاش بیشتر و همکاری شهرداری دچار کمبود فضای تجاری هم بشویم!!

جان کلام، هر کاری کنیم، نمی توانیم کتمان کنیم که واحدهای تجاری موجود چند صد برابر نیاز واقعی شهر ماست و رشد بی رویه و بی هدف مغازه ها و پاساژها تبعات زیاد و جبران ناپذیری بر روی جامعه و آینده شهر دارد.

بی توجهی به چنین موضوعاتی از جانب اعضای محترم شورای شهر و شهردار عزیز، خیانتی است در حق مردم و شهر که قابل چشم پوشی نیست و روزی باید پاسخگوی تصمیمات و عملکرد خود باشند.

خرده بر حرف درشت من آزرده مگیر / حرف آزرده درشتانه بود خرده مگیر

* احسان حاجب زاده _ روزنامه بامداد جنوب

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر