جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
فکرشهر: البته  قبل از ارایه ی توضیحات بر خود واجب می دانیم به روابط عمومی ها، اشخاص، روسا، مسوولین حقوقی و... این نکته را یادآور شویم که این روزها، پیدا کردن هر راه حل یا تحقیق درباره ی هر موضوعی با یک جستجوی ساده در اینترنت هم امکان پذیر است و نیاز نیست برای نگارش، حتما یک مشاور حقوقی یا دبیر و استاد ادبیات و زبان فارسی در کنار خود داشته باشند؛ پس خوب است قبل از نوشتن جوابیه، نحوه ی نوشتن آن را در اینترنت جستجو نمایند تا واقعا یک جوابیه برای رسانه ها ارسال کنند و نه یک مطلب احساسی و توهین آمیز...
کد خبر: ۳۷۸۲۵
شنبه ۰۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳

فکرشهر: چندی پیش در یادداشتی که در «فکرشهر» منتشر شد، از مسسولان محترم استان خواسته شد «حداقل مسوولیت حرف های خود را بپذیرند»؛ اما متاسفانه شاهد این هستیم که نه تنها درخواست به این کوچکی که به نظر می رسد برای برخی از دادن جان هم بزرگ تر است، رعایت نمی شود، بلکه هر روز هم بر تعداد مسوولینی که مسوولیت حرف های خود را هم نمی پذیرند، افزوده می شود.

سه هفته ی پیش، گزارشی پیرامون یک نشست که بین مدیران مهدکودک ها و پیش دبستانی ها در برازجان برگزار شده و انتقاداتی به وضعیت پیش دبستانی ها در دشتستان در آن انجام شده بود، در «فکرشهر» منتشر شد که در پی ان، آموزش و پرورش این شهرستان، مطلبی را به عنوان جوابیه برای «فکرشهر» ارسال کرده است. شاید بهتر بود برای حفظ چهره و سیمای آموزش و پرورش در کشور، این جوابیه منتشر نشود، بگذریم از این که طبق ماده 23 قانون مطبوعات، «فکرشهر» می توانست از انتشار آن خودداری هم کند، چرا که طبق این قانون، نشریات موظف به انتشار جوابیه هستند «به شرط آن که متضمن توهين و افترا به كسي نباشد»؛ ولی برای رفع هر گونه ابهام و در راستای روشن شدن مواضع «فکرشهر» و آموزش و پرورش دشتستان، جوابیه منتشر شد و قطعا «فکرشهر» طبق قانون حق دارد برخی توضیحات را راجع به اتهامات آموزش و پرورش دشتستان بیان دارد؛ با تاکید بر این نکته که قصد نداریم با اشاره به منویات مقام معظم رهبری، ریاست محترم جمهور و یا معاونان و سایر مسوولین و یا ائمه اطهار (ص) و یا اشاره به ایام محرم و علت قیام امام حسین (ع) و...، لزوم انجام نقد را برای اصلاح جامعه متذکر شویم و تنها به پاره ای از توضیحات پیرامون اتهامات می پردازیم.

البته  قبل از ارایه ی توضیحات بر خود واجب می دانیم به روابط عمومی ها، اشخاص، روسا، مسوولین حقوقی و... این نکته را یادآور شویم که این روزها، پیدا کردن هر راه حل یا تحقیق درباره ی هر موضوعی با یک جستجوی ساده در اینترنت هم امکان پذیر است و نیاز نیست برای نگارش، حتما یک مشاور حقوقی یا دبیر و استاد ادبیات و زبان فارسی در کنار خود داشته باشند؛ پس خوب است قبل از نوشتن جوابیه، نحوه ی نوشتن آن را در اینترنت جستجو نمایند تا واقعا یک جوابیه برای رسانه ها ارسال کنند و نه یک مطلب احساسی و توهین آمیز.

و اما برخی توضیحات:
آموزش و پرورش محترم دشتستان، در مطلب ارسالی خود خواسته برای مطلبشان، این تیتر کار شود: ««شلختگی در آموزش و پرورش دشتستان» طرح اتهام یا تهیه گزارش!»؛
خود این تیتر افترا و توهین است؛ آموزش و پرورش دشتستان باید پاسخ دهد که بر چه اساس تشخیص داده که این گزارش، طرح اتهام بوده است؟ این ارگان یا نویسنده ی مطلب، چقدر با گزارش نویسی و انواع گزارش نویسی و روزنامه نگاری آشنا هستند؟ چقدر اصول حرفه ای خبرنگاری را می شناسند و به آن دانش دارند که تفاوت گزارش با اتهام را تشخیص دهند؟ مگر تهیه ی این گزارش چه نفعی برای «فکرشهر» یا هیات تحریریه و مسوولینش داشته که اکنون به این مجموعه چنین اتهامی زده می شود؟ غیر از این است که مسایل مطرح شده برای آگاهی مسوولین و رسیدگی به مشکلات و جلوگیری از تخلفات احتمالی و رضایت خاطر مردم منتشر شده است؟ آموزش و پرورش دشتستان اگر می تواند، ثابت کند که نوشتن این گزارش دلیلی غیر از این داشته و گزارش نیست بلکه اتهام است!!

در بخش دیگری از مطلب، با بیان برخی موفقیت های این ارگان، آمده: «به یکباره سایت خبری فکر شهر که ادعای همفکری و همراهی نیز می کند...»؛ این مطلب جای بحث فراوان دارد؛ نخستین سوالی که مطرح می شود این است: بر چه اساس تشخیص داده اید که «فکرشهر» ادعا می کند؟ اصلا ادعای همفکری و همراهی با چه کسی یا چه چیزی؟ خوب بود در این باره توضیح می فرمودید ولی اگر منظورتان همفکری با دولت است که آموزش و پرورش دشتستان نیز بخش کوچکی از کل آن است، که باید عرض شود، «فکرشهر»، یک رسانه ی کاملا مستقل است و از راستی و درستی که به نفع مردم و جامعه باشد حمایت کرده و ناراستی ها و کژی ها را به نقد می نشیند؛ بر همین اساس، هر یک از اعضای هیات تحریریه ی «فکرشهر» به صورت مستقل و سوای از کار رسانه ای، از سال 92 تاکنون، فعال ستاد انتخاباتی آقای حسن روحانی ـ رییس دولت های یازده و دوازده ـ بوده اند و آن قدر موضوع اثبات شده است که به شاهد دیگری نیاز ندارد؛ رسانه ی «فکرشهر» هم در راستای حمایت از راستی و اصلاح کژی ها در جامعه، از دولت یازدهم و دوازدهم و سیاست هایش در بحث کلان تاکنون حمایت کرده تا گره ای از مشکلات مردم باز شود و اگر آموزش و پرورش محترم دشتستان هم می گوید «فکرشهر» با دولت همفکر نبوده، باید این موضوع را اثبات کند! تنها یک گزارش یا خبر از «فکرشهر» بیاوردید که بر خلاف رویکرد دولت در بحث کلان بوده و همراه نبوده؛ البته، ان شاءالله که تفاوت نقد با عدم همراهی را تشخیص می دهید. ضمن این که اگر هم فعالیتی در راستای همراهی با دولت های یازده و دوازده از سوی هیات تحریریه به شکل مستقل یا رسانه «فکرشهر» انجام شده، همه بر اساس عقاید شخصی حقیقی و حقوقی بوده و در راستای منافع مردم و اصلاح امور جامعه بوده و «فکرشهر» نه حقوق بگیر دولت یا شخصی در بدنه ی دولت است و نه تاکنون ریالی آگهی و یا حتی یارانه از این دولت که مطبوعش است، دریافت کرده؛ اثبات این مدعا نیز کلیه ی مدیران دولت های یازدهم و دوازدهم و معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. علاوه بر این، رییس جمهور کی و کجا گفته اند نباید نقد کرد؟ آن هم نقد سازنده که برای رفع مشکلات و تخلفات احتمالی است؟ مگر قانون دسترسی آزاد به اطلاعات در همین راستا از سوی دولت محترم اجرایی نشده است؟ مگر رسانه ها رکن چهارم دموکراسی نیستند؟ پس چگونه است که چنین اتهامی به «فکرشهر» وارد می کنید؟    

در ادامه ی آن جمله هم از اصطلاح «در یک قلم فرسایی» استفاده شده است. در این جا نیز باید پرسید چگونه به خود اجازه می دهید گزارشی که این همه مورد استقبال قرار گرفته و تماس های زیادی برای تشکر را در پی داشته است، قلم فرسایی عنوان کنید؟ اگر این توهین نیست، پس چیست؟ اگر ما اثبات کردیم که هر آن چه نوشته شده، اتفاق افتاده ـ و اثبات هم خواهیم کرد ـ چگونه می خواهید از این توهین خود را تبرئه کنید؟  

در ادامه، نویسنده ی گزارش و رسانه «فکرشهر» را متهم به غیر حرفه ای بودن کرده و تاکید نموده اند «قلم فرسایی کاملا غیر حرفه ای»؛ خوب است نویسنده جوابیه به این سوال پاسخ دهد که حرفه ای بودن روزنامه نگاری را چه کسی تعیین می کند؟ مگر تعیین حرفه ای بودن یا حرفه ای نبودن یک کار و حرفه، به عهده ی متخصصین آن حرفه نمی باشد؟ آیا شما روزنامه نگارید؟ خبرنگارید؟ دوره های حرفه ای خبرنویسی و گزارش نویسی و روزنامه نگاری خوانده اید؟ آیا متخصص علوم ارتباطات هستید؟ در حوزه ی روزنامه نگاری چه تخصصی دارید که این گزارش را غیر حرفه ای خوانده و به نویسنده و مجموعه ی فکرشهر چنین تهمت زده و افترا می بندید که غیر حرفه ای هستند؟ آیا می توانید این ادعای خود را اثبات کنید؟ ما می توانیم حرفه ای بودن خودمان را اثبات کنیم؛ شما چطور؟ 

در ادامه جوابیه هم نوشته اند: «به قلم فردی به نام آذر حسینی مبادرت به زوایای تاریک بخش غیر دولتی این مجموعه نموده و با خلط مطلب...»؛ البته در این زمینه که فرموده اید خلط مطلب، با شما موافقیم. باید هر یک از موارد گفته شده را مجزا و مفصل بررسی می کردیم و به این نکته توجه می شد که با بررسی هر موضوع مطرح شده به صورت مستقل، می توان بخش های دیگری از فعالیت های صورت گرفته در آن مجموعه را نیز روشن کرد. از راهنمایی شما سپاسگزاریم و از این به بعد، این گونه عمل خواهیم کرد.

و اما در ادامه، اتهاماتی در سه پاراگراف شماره دار و بندهای طولانی دیگری مطرح شده که به پاره ای از توضیحات نیازمندند.

در شماره ی یک جوابیه با اشاره به گزارش نشست برگزار شده در مصلای نماز جمعه برازجان، آمده: «بسیاری از آنها مثل مهد کودک ها و شیر خوارگاه های هیچ ارتباطی با آموزش و پرورش ندارد و مربوط به اداره محترم بهزیستی است در حالی که تیتر این گزارش مستقیما به آموزش و پرورش دشتستان اشاره دارد»؛ قطعا خوانندگان محترم متوجه شدند که به مشکلات در سایر نهادها هم اشاره شده ولی چون آموزش و پرورش، بخش عمده ی گلایه ها را در خود داشت، تیتر با محوریت این ارگان انتخاب شد. ان شاءالله که این حق را برای نویسنده و سردبیر و مدیرمسوول قایل هستید که بتوانند برای مطلب خود تیتر انتخاب کنند. در تمام دنیا این حق برای روزنامه نگاران، سردبیران و مدیران مسوول در نظر گرفته شده، همانطور که والدین حق دارند برای فرزندانشان نام انتخاب کنند.

در شماره 2 جوابیه هم آمده: «در جاهایی از این متن عریض و طویل ادعا شده که با مدیر آموزش و پرورش صحبت شده و ایشان در این خصوص ابراز بی اطلاعی نموده! در حالی که کذب محض است و اصلا در این خصوص مصاحبه ای صورت نگرفته است!»؛ برای این بند، چه توضیحی می توان نوشت؟ می توان گفت وای به روزی که...! ولی چون نمی خواهیم به کسی توهین شود، نمی گوییم؛ شاید بهتر بود قبل از طرح اتهام کذابی و دروغگویی محض به «فکرشهر»، نویسنده جوابیه از صحت این ادعای خود مطمئن می شد. شاید آقای رییس آموزش و پرورش که به تاکید این جوابیه ارگانش، متولی فرهنگ دشتستان نیز می باشد، فراموش کرده اند که روز خبرنگار ـ 17 مردادماه 1396 ـ که نشست خبری هم داشتند در پاسخ به «فکرشهر» چه گفته اند. ما فایل صوتی آن را در اختیار داریم تا جایی که پس از طرح سوال خبرنگار ما، ایشان یکی از همکارانشان به نام آقای بصیری را خطاب قرار دادند و گفتند به آقای مجتبی صالحی تذکر بدهید که: «به آموزشگاه «ش» تذکر بدهند که دو شیفت نمی تواند در یک مدرسه باشد چون به آن ها تذکر داده اند ولی گویا آن ها جدی نگرفته اند و...»؛ حالا چطور آقای رییس مصاحبه ی خود را تکذیب کرده و ما را کذاب خطاب می کند؟ اگر این اتهام به «فکرشهر» نیست و جای شکیات و پیگیری ندارد، پس چه چیز اتهام و افترا محسوب می شود؟

در شماره 3 جوابیه هم نوشته اند: «اتهام دلالی و فعالیت غیر قانونی آن هم به اداره ای که متولی فرهنگ شهرستان است و کارنامه ای شفاف و درخشان ظرف سال های اخیر دارد غیر قابل بخشش و از طریق مجراهای قانونی قابل پیگیرد خواهد بود.»؛ کاش نگارنده ی جوابیه این نکته را نیز عنوان می نمود که در این بند دقیقا به چه چیز اعتراض دارند؟ آیا این ارگان تنها متولی فرهنگ دشتستان است؟ آیا در نهادهای فرهنگی تخلف صورت نمی گیرد؟ آیا هر کس در نهادهای فرهنگی حضور دارد، معصوم است و بری از خطا؟ آیا این نهاد، همانطور که خودتان فرموده اید، متولی فرهنگ است یا همان گونه که در ادامه اشاره کرده اید یک بنگاه اقتصادی؟ توجه داشته باشید که خودتان این عبارت «بنگاه اقتصادی» را  در ادامه تایید کرده اید!

و اما در ادامه مجددا به «فکرشهر» و نویسنده ی مطلب اتهام زده و نوشته اند: «در ابتدای این گزارش خبرنگار که عمدتا مرقوم داشته «به گفته این وآن بدون ذکر نام» و حرف و حدیث های موجود در شهر باید پرسیده شود؟! سرکار خانم همه گزارش های شما و آنجا که  با آبروی کسی یا مجموعه ای بازی می کنید همگی بر اساس حرف این و اون خواهد بود؟! جمع آوری اطلاعات شما همیشه بر اساس حرف و حدیث های کوچه و خیابان است؟!»؛ بسی جای تاسف که باز هم اتهام دروغ گویی به نویسنده گزارش و «فکرشهر» وارده شده است؛ اتهامی که ما نیز قطعا و قطعا آن را در مراکز قانونی و حقوقی پیگیری کرده و اعاده ی حیثیت هم خواهیم کرد ولی تنها به این نکته اشاره می کنیم که یکی از ویژگی های یک خبرنگار و روزنامه نگار حرفه ای، رازداری و افشا نکردن منابع اطلاعاتی است و این را تمام روزنامه نگاران حرفه ای می دانند؛ هر چند مسوول مدارس غیر انتفاعی و غیر دولتی مجموعه ی آموزش و پرورش دشتستان که همکار این نهاد محسوب می گردند نیز در آن جلسه حضور داشتند و می توانند گویندگان سخنان را با ذکر نام معرفی کرده و یا تایید نمایند؛ اگر حق طلب و عادل باشند، ان شاءالله. 

آموزش و پرورش محترم شهرستان دشتستان در بخش دیگر جوابیه شان، چندین موضوع را با هم خلط کرده و به تعبیر خودشان، «خلط مطلب» نموده و چندین موضوع پراکنده و موارد مختلف، در قالب سوال مطرح شده و مجددا به «فکرشهر» و خبرنگارش افترا و اتهام وارد آمده که «کدام بازدید میدانی و...؟» و اما توضیح این که: مگر یک خبرنگار باید برای کارها و جمع آوری اطلاعات و یا تهیه ی گزارش به تمام عالم و آدم اعلام کند که می خواهد گزارش تهیه نماید؟ این چه پرسش، ابهام و اتهامی است؟ آیا قدم زدن در خیابان و در میان مراکز مختلف و ورود به اماکن عمومی و گفت وگو با زنان و مردانی که فرزند کوچک دبستانی و پیش دبستانی دارند و معرفی خود و شنیدن سخنان آنان و بررسی موضوع نحوه ی آموزش ها و قیمت ها و...، غیر قانونی است؟ آیا این، کار یک خبرنگار و روزنامه نگار واقعی نیست؟ آیا از میان این هزاران دانش آموز کلاس اولی و والدینشان در دشتستان، سه انسان عاقل و بالغ پیدا نمی شود که راست بگوید و بر برخی امور شهادت دهد تا سخنان قبلی و گزارش «فکرشهر» تایید شود؟ چون شما ندیده اید به این معنی است که وجود ندارد یا انجام نشده است؟ این چه اتهامی است که به «فکرشهر» و قشر واقعی خبرنگاران وارد می کنید؟ آیا این اتهام از سوی نه تنها «فکرشهر»، بلکه عموم روزنامه نگاران استان، ایران و حتی جهان قابل اعتراض و شکایت نیست؟

در بخش دیگری از این بند از سوالات، گفته شده «سالانه مراکزی هستند که توان ادامه کار را ندارند احیانا تعطیل می شوند و مراکز جدید جای آنها را می گیرد دقیقا مثل سایر کارگاه ها و بنگاه های اقتصادی خصوصی!»؛ این عبارت مورد استفاده در جوابیه ی ارگانی است که چند سطر بالاتر، خود را متولی فرهنگ معرفی کرده بود و اکنون عبارت «بنگاه اقتصادی» را برای توضیح آن چه رخ داده در این ارگان که متولی فرهنگ است، به کار می برد؛ آیا این موضوع تاییدی بر صحت گزارش «فکرشهر» نمی باشد؟ بنگاه های اقتصادی که در یک ارگان متولی فرهنگ ورشکست می شوند!

در جای دیگری از مطلب، به نشست برگزار شده در مصلای نماز جمعه که موضوع اصلی گزارش «فکرشهر» بوده اشاره شده و و در چند پارارگراف تاکید شده که اگر آموزش و پرورش بخواهد جلسه برگزار کند 10 ها سالن و... دارد و این بخش شما نیز توهین به آموزش و پرورش است که خود سالن های بسیار دارد و در مصلا جلسه برگزار کرده؛ این بخش از جوابیه، این سوال را ایجاد می کند که آیا قصد دارید کل نشست را زیر سوال ببرید و باز هم به «فکرشهر» اتهام دروغ گویی بزنید و کلا برگزاری چنین نشستی را تکذیب کنید؟ در غیر این صورت، کجای گزارش درج شده که نشست با مسوولیت آموزش و پرورش و یا به دعوت ایشان انجام شده؟؟ می توانید اثبات کنید که «فکرشهر»، متولی این نشست را آموزش و پرورش معرفی کرده باشد؟ آیا در این گزارش غیر از آن چه که خود شما هم در این نوشته تایید کرده اید، چیزی نگاشته شده است؟

در ادامه ی جوابیه نیز آموزش و پرورش محترم دشتستان تایید نموده که حراست این ارگان، «مدیر مسئول فکرشهر را احضار نموده و از او توضیح خواسته...»؛ همین اقدام صورت گرفته نیز غیر قانونی است. آیا حراست یک ارگان حق دارد شخصی غیر از زیر مجموعه ی خود را به حراست احضار کند و از ایشان توضیح بخواهد؟ به چه حقی حراست آموزش و پرورش دشتستان، مدیرمسوول یک رسانه را احضار کرده و از ایشان توضیح خواسته است؟ هر چند آموزش و پرورش دشتستان خود را متولی فرهنگ شهرستان می داند ـ طبق همین جوابیه ـ ولی رسانه ها، تحت نظر «اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی» می باشند و احضار ایشان به حراست آموزش و پرورش غیر قانونی است؛ آیا این اقدام قابلیت پیگرد قانونی ندارد؟ قطعا دارد و «فکرشهر» نیز از حق خود نخواهد گذشت.

آموزش و پرورش دشتستان در ادامه ی جوابیه ی خود مجددا «خلط مطلب» نموده و با عنوان کردن موارد مختلفی راجع به گفته های مدیران حاضر در جلسه، و نام بردن از ارگانی خاص و یک آموزشگاه که هرگز نامی از آن ها در گزارش «فکرشهر» نیامده، اتهاماتی را به مجموعه وارد کرده است. بهتر بود موارد مربوط به آن آموزشگاه خاص، در جوابیه پشت سر هم بود که بتوان در یک راستا به آن، پاسخ داد، ولی چون پراکنده گویی شده، مجبور به توضیحات پراکنده می باشیم. در گزارش، به نقل از یکی از مدیران حاضر در نشستی که نماینده ی آموزش و پرورش هم در آن حضور داشته، آمده: «در برخی موارد، چون مدیر مهد یا پیش دبستانی، از سوی مسوول یا نهاد خاصی معرفی شده و آن مسوولین هم فشار می آورند، بدون در نظر گرفتن استانداردها به آن ها مجوز می دهند.» این مطلب به طور عام و کلی و چندین پاراگراف قبل از اشاره به آموزشگاهی خاص مطرح شده است؛ و نه مصداقی! یعنی در بخشی از آن نشست که در مصلای نماز جمعه برگزار شد، چند نفر از مدیران به این موضوع اشاره کردند و هنوز موضوع آموزشگاه یا ارگانی خاص مطرح نشده بود و در بخش مربوط به آموزشگاه خاص نیز، هرگز از واژه ی «فشار» استفاده نشده است؛ علاوه بر آن، در کل گزارش «فکرشهر»، نام هیچ ارگان و یا آموزشگاه خاصی آورده نشده است و این که چرا آموزش و پرورش محترم دشتستان در جوابیه خود از «نیروی دریایی سپاه» و آموزشگاهی با نام «شجره طیبه» نام برده، برای ما نیز جای سوال دارد. برای جلوگیری از هر گونه اتهام زنی بیشتر به «فکرشهر»، از احتمالاتی که باعث نام بردن از این دو نهاد در جوابیه شده، خودداری کرده و قضاوت را به قضات عادل می سپاریم.

در بخش دیگری از این جوابیه، هم آمده: «راجع به مواردی که در خصوص این مرکز گفته شده هم مثل سایر مراکز تذکرات لازم داده شده و آنها هم ملزم به تفکیک جنسیتی، عدم داشتن شیفت مخالف و منضم نمودن شیرخوارگاه خواهند بود!»؛ همانطور که مشاهده می شود، در انتهای این پاراگراف، فعل «خواهند بود» به کار برده شده است؛ «خواهند بود»، یک فعل آینده است و برای «بیان کاری که در زمان آینده انجام خواهد شد»، به کار می رود؛ آموزش و پرورش محترم دشتستان دبیران ادبیات و زبان فارسی بسیار قابلی دارد که می توانند در این باره بیشتر توضیح دهند؛ اما آن چه به «فکرشهر» مربوط است، تایید گزارش این رسانه می باشد؛ یعنی در جوابیه تایید شده که هنوز آن چه تذکر داده شده و بر طبق قانون باید صورت می گرفته، تا لحظه ی ارسال این جوابیه که تاریخ 2 مهرماه 96 را روی خود دارد، انجام نشده است؛ ثبت نام از کودکان، بدون تکمیل فرایند و طی کردن مراحل قانونی و تفکیک جنسیتی و نداشتن شیفت مخالف و....

آموزش و پرورش محترم در انتهای جوابیه خود بر افترا و اتهام زنی به «فکرشهر» و نویسنده ی گزارش تاکید کرده و با نام بردن از آموزشگاهی که هرگز نامش در گزارش «فکرشهر» نبوده و با غیر حرفه ای خواندن نگارنده ی گزارش، مجموعه ی این رسانه را برای سومین بار تهدید کرده که شکایت می کند؛ ـ به این که تهدید خود را عملی کرده و شکایت کرده اند، نمی پردازیم چرا که قانون مطبوعات به ایشان چنین حقی را داده و البته که دادگاه صالحه به این شکایت ایشان رسیدگی خواهد کرد ـ قطعا «فکرشهر» نیز این حق را برای خود قائل است که نه تنها در نهادهای قانونی از خود با ارایه ی مستنداتی که در دست است، دفاع نماید، بلکه حق دارد در مراکز حقوقی و قضایی نیز نسبت به اتهامات وارده شکایت کرده و اعاده ی حیثیت بنماید. همچنین، مجموعه ی «فکرشهر» از نهادهای مرتبط، پلیس نظارت بر اماکن عمومی، سازمان بازرسی و ارگان های نظارتی تقاضامند است برای روشن شدن زوایای مختلف این گزارش، ورود کرده و با بررسی دقیق مدارک، مساله را پیگیری نمایند.

قضاوت نهایی نیز با مردم است.
 

نظرات بینندگان
مردم صاحبخانه اصلی هستند، حق خود را گدائی نمی کنند
|
-
|
يکشنبه ۰۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۱
مردم صاحبخانه اصلی هستند، حق خود را گدائی نمی کنند
نوشته شده با نام مستعار و چاپ شده در هفته نامه آیینه جنوب ـ سال پنجم شماره 207 ـ شنبه 16 آبان ماه سال 1377 ـ صفحه 3
دیروز در راه ، دوستم آقای «حق بین » را ملاقات کردم. می گفت: « گفتگوی تو با آقای « بد بین » در باره « دلایل عقب افتادگی و محرومیت استان و شهر خودمان» را در یکی از نشریه های محلی مطالعه کردم. من نیز حرف هابی دارم. اما راجع به حقوق مردم. آنگاه با لحنی آتشین و پرحرارت، اینطور به حرف های خود ادامه داد. می گفت: « این صحیح نیست که مردم دلیر و مبارز و مغرور خود را که دارای حقوق فراوانی هستند تا حد « گدا » پائین. بیاوریم. گدایی و دریوزگی از چه کسی؟ مگر نه اینست که صاحبخانه اصلی و صاحبان واقعی همه چیز خود این مردم هستند؟ آن ها دارای حقوق مسلمی هستند که باید با قاطعیت آن ها را مطالبه کنند، نه گدایی ! حق گدایی کردنی نیست، گرفتنی است. آن ها که نباید حقوق و طلب های خود را گدایی کنند، (حق خود را از دهان شیر می باید گرفت). این مردم از طرف خود کسانی را به عنوان مسؤل و نماینده بر می‌گزینند تا به امور آن ها برسند و آن ها را به حقوق حقه خود برسانند و این مسؤلبن باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و تآمین حقوق و پاسخگوئی به نیازها و خواسته های آن ها را وظیفه اصلی خود بدانند.مردم نیز همواره ناظر کار آن ها هستند و با هوشیاری و بیداری همه جا آن ها را متوجه حقوق خود می سازند تا آن مسؤلین حقوق آن ها را فراموش نکنند.هر گاه. مردم از کار آنها رضایت نداشته باشند، این حق را دارند که نماینده و مدیر شایسته تر و کاراتری را به جای آن ها برگزینند تا آن را بهتر و سریعتر به حق خودشان برسانند. وظیفه مسؤلین در برابر مردم بسیار سنگین است.مردم ولی نعمت هستند. آن ها همیشه و در هر شرایطی
از هویت و استقلال سر زمین خود در برابر بیگانگان دفاع کرده و از جان خود و فرزندان خود مایه گذاشته اند و همواره آماده دفاع از مرزهای کشور و خددمت به هموطنان خود هستند. آن ها حقوق خود را طلبکارند و تآمین خواسته های بحق آن ها از سوی مسؤلین واجب و ضروری است و باید به حقوق خود برسند. البته این درست است که مردم هم نباید مثل عروس توی حجله، شرمگین و سر بزیر منتظر بمانند تا حقوق آن ها را در سینی طلا و نقره دو دستی به آن ها تقدیم کنند. یا مثل بچه شیرخواره ها گریه کنند تا شاید کسی دلشان به حال آن ها بسوزد یا نسوزد و یا مثل پیر زن های نق نقو و یا خاله زنک ها ، فقط با خودشان غرغر کنند و بس. تا درد برای طبیب بیان نشود، طبیب ممکن است نتواند درد و بیماری را تشخیص دهد. یا مثل آن شخص کاهلی نباشد که زیر درخت هلو دراز کشیده و منتظر است تا هلو در دهان او بیفتد(هلو، بیفت تو گلو ! ). برای گرفتن حق خود باید یک کمی به خود زحمت داد. شل شلکی و با تن لش بازی به حق خود نمی توان رسید. اینطور نبیت؟ « چو روباه شل » خود را انداختن تا دیگران دستمان را بگیرند ، درد ما درمان نمی شود. » د .
گرچه دوستم تازه نطقش باز شده بود و حرف هایش نا تمام مانده بود ، ولی چون به دو راهی رسبدیم، از هم خدا حافظی کردبم تا وقتی دیگر
خوش بین برازجان .
ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر