پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»
سیدجواد میرجهان مرد
کد خبر: ۱۰۷۸۵۱
سه‌شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۷

۱- بر اساس نظریه اصالت نفع(utilitarianism), اقدامات و قوانین وقتی درست هستند که منفعت همگانی را افزایش و منجر به سعادت و لذت بیشتر شوند و به قول دیوید هیوم، فایده عام،تنها منشا عدالت است!هرچند انتقاداتی بدین نظریه از بعد ایثارگرایی و... وجود دارد اما اغلب ما، اگر یک اتفاق، سود چندانی برایمان نداشته باشد به آن بی توجه می شویم ولی سطح بی تفاوتی نیز مهم است.

۲- این دیدگاه در کشور ما، به دلایلی اخیرا نمود بیشتری یافته که مضررات مختلفی برای همه ما دارد؛ به عنوان مثال، اخبار و رسانه، طوفانی بودن شدید دریا را اعلام و تردد دریایی را تا یک هفته ممنوع می داند، پاسخ اولیه ما این است که به من چه؟! چون کشتی و شناوری بر دریا نداریم و نه از فراوانی ترددهای قبلی، ثروتمند گردیده ام که حال، نگران باشم. اعلام می شود که ملخ ها به کشاورزی حمله نمودند؛ پاسخ مجدد باز هم  به من چه! می شود زیرا اکثریت نه زمین و باغ داریم و نه محتاج گندم امسال، که حتی چندسال هم ملخ ها هجوم آورند باز هم مغازه ها، کلوچه و کنسرو قابل دستیابی است و میوه هم همیشه گران است و به همین ترتیب، صرفه جویی نکنیم چون معلوم نیست نفعش برای کیست و بیشتر کار نمیکنم که نفعش برای مدیرم باشد و صدقه و مالیات کمتربدهیم چون مشخص نیست چه کسی برداشت می کند و....

۳- چندسال پیش، فردی خردمند بیان می نمود که چه دلارِ فروشِ نفت ۲۰ تومان باشد و چه ۱۲۰ تومان، وضع ما همین است. پس، این تفکر، مختص یک دولت یا جناح یا فرد خاص نیست ولی واقعی است و در حال همه گیرشدن (هم به لحاظ ابعاد و اثر و هم فراگیری) و بسیار هم پراهمیت است و ترویجش خطرناک! زیرا این سبک تفکر، همه چیز را موقت می بیند و منفعت  را کوتاه مدت برآورد می نماید. این دیدگاه علاوه بر افراد، به لحاظ سازمانی نیز به همین ترتیب است یعنی منِ رییس و مدیر، چون چند صباحی موقتا صاحبِ پُست هستم پس حداکثر منفعت شخصی را ببرم و منِ وزیرِ موقتی، به جای زیرساخت سازی بلندمدت جهت چنددهه بعد، دنبال تبلیغات و آماررسانه ای باشم و پروژه های بزرگ تبدیل به کارهای کوچکی همچون رنگ آمیزی آبی و سفید بلوار و در عوض، بنرهای مرتفع شود و تداوم سال های مدیریت با ابزارِ بده بستانِ منافع منتج از اختیاراتش را به هزینه دادن جهت بهبود بلندمدت و پایدار، ترجیح دهد اتفاقی است که پاسخی وحشتناک و افزون سازِ به مشکلاتِ بزرگِ کشور و مردم است.

۴- اگرچه فرهنگ و اخلاق ما، ایثار و گذشت را بر اصالت نفع  برتری می داد که نمونه آن در دفاع مقدس و جنگ های تاریخی پیشین جهت حفظ مرز و جغرافیا  رویت شد که علت نیز، علاوه بر وابستگی کمترِ گذشتگان به مادیات، وجود دشمن ِ مشترک بود که همواره، من را به ما تبدیل می کرد اما واقعیت را باید پذیرفت که امروزه، در هر تصمیمی حتی روابط خارجی باید به مردم اطمینان داده شود که چه رخداد مثبتی و چه نفعی برای آنها دارد!

۵- و اگر چنین نکنیم منجر به تفکر جزیره ای (هرکس به نفع خودش) خواهد گردید و  چنان که کشور، هزاران تکه شده و ما تبدیل به من می شود و منِ موقتیِ منفعت گرا هم اولا از هرچیز اعم از آب و نفت و... اینقدر استفاده موقتی می کنم تا تمام شود و ثانیا در مقابل این ورودی (یعنی استفاده زیاد)، خروجیِ من، حداقل خواهد بود و صرفا در جایی اقدام و خروجی داریم که درد بکشیم و اجبار به اقدام رخ دهد و درنتیجه بازدهی کلی کشورِ من که خروجی (حداقل خروجی) تقسیم بر ورودی (حداکثر استفاده) است چیزی می شود که اکنون در کشور می بینیم و همانا اکثریت ابرلزِ ناراضی می کنیم!

۶- نتیجه این که چه باید کرد؟ به نظر می رسد دو راهکارِ سخت وجود دارد اگر تمایلی به حل باشد؛ اول اینکه باید اقرار و اعتراف نمود فرهنگ در کشور ما، مدتهاست علیرغم متولیان مختلف، متولی مشخص و پاسخگو ندارد! لذا پیشنهاد می شود با یک عزمِ جدی، کل بودجه فرهنگی به یک متولی مشخص سپرده شود تا یک حرکت اصلاحیِ علمی از تفکرات جاری و حاکم همچون به من چه و دیگی که برای من نجوشد.... و ... بعد از من علف هم سبز نشود به سمت فداکاری برای دیگران و ساخت آینده و مرگ با افتخار و زندگی مثبت، تغییر مسیر دهیم که کار بس سترگی است و دوم این که دولت (در معنای عام خود که فقط شامل قوه مجریه نیست) در هر تصمیمی، اولا نظرات جمعی مردم و کف بازار را تحلیل آماری نموده و سپس اعلام و تا حدی مطابق اکثریت (با رعایت صرفه و صلاح) گام بردارد و ثانیا در هر تصمیمی، منفعت مردم را بیان کنیم یعنی برآنچه مردم (واقعا و ملموسا و نه آماراً!) از تصمیمات ما سود می برند اطلاع رسانی مبنای واقعیت داشته باشیم وگرنه همچنان در خُسران و به زودی در حسرت خواهیم بود.

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر