فکرشهر: فارن پالیسی نوشت: سیاست خاورمیانهای هند در زمان نخست وزیری نارندرا مودی، اغلب موفق و در عین حال، سردرگم و مبهم تلقی میشود. حزب حاکم موسوم به «بهاراتیا جاناتا» (BJP) که مودی به آن تعلق دارد، گرایش ملی گرای راست هندو دارد. با این حال، دستیابی هند به منطقه خلیج فارس و به ویژه جهان عرب در دولت کنونی، موفقیتی تعیین کننده در دهه گذشته بوده است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، جنگ جاری بین اسرائیل و حماس که با حمله حماس در ۷ اکتبر آغاز شد، توازن دیپلماتیک هند بین استراتژی «جدید» و «قدیم» این کشور در قبال خاورمیانه را در کانون توجه قرار داده است. سیاست جدید با نزدیکی فزاینده دهلی نو به اکوسیستم امنیتی ایالات متحده تعریف میشود. مشارکت هند در ابزارهای جدید دیپلماسی اقتصادی مانند گروه I۲U۲ متشکل از ایالات متحده امریکا، اسرائیل، هند و امارات متحده عربی، و همچنین کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEEC) که در حاشیه نشست سران گروه ۲۰ در ماه سپتامبر اعلام شد، شواهدی برای این امر است. عمده این تغییرات ناشی از همبستگی رو به رشد بین دهلی نو و واشنگتن برای عقب نشاندن چین است.
هند از زمان استقلال خود همواره حامی آرمان فلسطین بوده است و به حمایت اخلاقی از حاکمیت فلسطین پرداخته و به این بحران به عنوان یک مبارزه ضد استعماری مینگرد. در سال ۱۹۷۵، هند اولین کشور غیر عربی بود که موقعیت دیپلماتیک کامل را به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) اعطا کرد و یاسر عرفات، رئیس وقت آن، مرتبا به دهلی نو سفر میکرد. این رابطه اکنون پیچیدهتر شده است.
ماه گذشته، مودی، تنها چند هفته قبل از اینکه شاخه جوانان «جماعت اسلامی» در ایالت کرالا که روابط نزدیکی با کشورهای حوزه خلیج فارس دارد، میزبان سخنرانی مجازی خالد مشعل، رهبر سابق حماس باشد، «حماس» را محکوم کرد. این کار، طیف وسیعی از دیدگاهها را که مدت هاست در هند وجود داشته است، به نمایش گذاشت.
پس از چندین دهه گرایش به جهان عرب، در سال ۱۹۹۲، ناراسیمها رائو نخست وزیر وقت هند، روابط دیپلماتیک کامل با اسرائیل برقرار کرد. اسرائیل نیز در دهههای گذشته بی سر و صدا در حال ساختن پایه محکمی برای این روابط بود و در دو جنگ حیاتی هند علیه پاکستان، به دهلی نو کمک نظامی کرد. یکی در سال ۱۹۷۱ و قبل از عا دی سازی روابط و دیگری در سال ۱۹۹۹، پس از برقراری روابط کامل دیپلماتیک.
این عادی سازی، هند را وادار کرد تا یک اقدام متعادل کننده بین سه قطب قدرت در منطقه یعنی جهان عرب، اسرائیل و ایران، انجام دهد. هر سه قطب برای منافع هند مهم هستند. جهان عرب میزبان بیش از ۷ میلیون کارگر هندی است که میلیاردها دلار را به عنوان حواله به اقتصاد هند پس میفرستند. اسرائیل همچنان یک شریک حیاتی فناوری و دفاعی است؛ و موقعیت استراتژیک ایران به تامین منافع هند هم در آسیای مرکزی و هم در افغانستان بسیار کمک میکند.
اکنون سیاست خارجی هند در قبال منطقه به طور فزایندهای عملگراتر به نظر میرسد. از آنجایی که اقتصاد هند به سرعت در حال رشد است و در نظر دارد تا سال ۲۰۳۰ به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود، تمایل هند برای نفوذ نیز افزایش مییابد؛ و خاورمیانه، از منظر سیاست خارجی، جایی است که بسیاری از این نفوذ در حال آزمایش است.
جدال اخیر بین هند و قطر مثال جالبی برای مدیریت این روابط است. در ماه اکتبر، دوحه برای هشت مقام سابق نیروی دریایی هند که برای یک پیمانکار خصوصی مرتبط با نوسازی دفاعی قطر کار میکردند، حکم اعدام اعلام کرد. بر اساس گزارش ها، آنها به جاسوسی برای اسرائیل متهم شدند. از آن زمان، دهلی نو به طور قانونی پاسخ داده و از حکم دادگاه قطر درخواست تجدید نظر کرده است در حالی که هر دو کشور همچنان حکم قضایی را محرمانه نگه میدارند.
این اولین بار نیست که هند درگیر اختلافات منطقهای خاورمیانه میشود. در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۲۱، دیپلماتهای اسرائیلی در بمب گذاریهای دهلی نو، هدف قرار گرفتند و در هر دو مورد، هند به دخالت ایران در این ماجرا اشاره کرد و مجبور به مدیریت ظریف اوضاع پشت درهای بسته شد. در واقع دهلی نو، به ایران و اسرائیل گفت که اجازه ندهند درگیری هایشان به خاک هند سرایت کند.
امروز، هند به واسطه ارتباطات و موقعیتهای امنیتی خود در حال تبدیل شدن به چیزی فراتر از یک سهامدار اقتصادی در خاورمیانه است. این تنها نتیجه طرحهای سیاست خارجی دهلی نو نیست، بلکه به اقدامات شخصی خود مودی نیز بستگی دارد.
در سال ۲۰۱۷، مودی اولین نخست وزیر هند بود که به اسرائیل سفر کرد. وی همچنین در سال ۲۰۱۸ به رام الله در کرانه باختری سفر کرد تا ثبات دیپلماتیک هند را حفظ کند. او در سال ۲۰۱۹ در اوج رسوایی قتل جمال خاشقجی، زمانی که سعودیها در بیشتر پایتختها مورد استقبال قرار نمیگرفتند، میزبان محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی بود؛ و سرانجام، مودی از زمان تصدی مسئولیت در سال ۲۰۱۵، پنج بار به امارات متحده عربی سفر کرده و اغلب دیده میشود که شیخ محمد بن زاید آل نهیان، رئیس امارات متحده عربی را «برادر» خطاب میکند.
از زمان آغاز جنگ اسرائیل و حماس، مودی با شش تن از رهبران منطقه (از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تا ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران) گفتگو کرده است تا جایگاه را هند نشان دهد. دولت مودی تلاش کرده است تا مرز خوبی بین اهداف اسرائیل علیه حماس و بحران بشردوستانه فلسطین، ترسیم کند. مبارزه با تروریسم ابزار مهمی برای دیپلماسی بین المللی مودی بوده است. هند برای منزوی کردن پاکستان در سطح بین المللی به دلیل تروریسم دولتی، تلاشهای بسیاری داشته و این ابزاز مهمی برای آن هاست.
اما دیپلماسی هند در خلیج فارس هدف دیگری نیز دارد: تقویت موضع هند در مورد کشمیر که موضوع درگیری هند و پاکستان است، و تضعیف موقعیت اسلام آباد در نهادهایی هایی مانند سازمان همکاری اسلامی. در فوریه ۲۰۱۹، سوشما سواراج، وزیر خارجه وقت هند، اولین وزیر هندی بود که از سال ۱۹۶۹ تا به حال، برای سخنرانی در این سازمان دعوت شد. رویدادی که به عنوان یک پیروزی بزرگ دیپلماسی هند مورد استقبال قرار گرفت. در هنگام سخنرانی سواراج، نماینده پاکستان در جلسه حاضر نشد.
دیگر روابط رو به گسترش دهلی نو با ایالات متحده بوده است. در آسیا، نهادینه سازی مکانیسمهایی مانند گفت و گوی چهارجانبه امنیتی، واشنگتن و دهلی نو را بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیکتر کرده است، زیرا هر دو به دنبال همکاری برای مقابله با چین هستند.
با این حال، سیاست داخلی خود هند نیز اغلب با چالش مواجه شده است. در سال ۲۰۲۲، اظهارات سخنگوی حزب «بهاراتیا جاناتا» علیه حضرت محمد، محکومیت گسترده کشورهای اسلامی، از جمله کسانی که با هند همکاری نزدیک دارند را به همراه داشت. پیش از این، اقدامات ضد مسلمانان در سیاست داخلی هند، به صورت خصوصی محل بحث بین کشورهای عربی و دهلی نو بوده است. در این دوره، هند همچنین از گزارشهای وزارت خارجه ایالات متحده در مورد آنچه که این وزارتخانه به عنوان بدتر شدن آزادیهای مذهبی کشور توصیف کرده بود، انتقاد کرد. علیرغم این اختلافات، همکاری استراتژیک، ثابت مانده است.
ایجاد I۲U۲ نتیجه مستقیم امضای توافقنامه ابراهیم در سال ۲۰۲۱ بود. اسرائیل و امارات از آن زمان به سرعت روابط دوجانبه اقتصادی قوی برقرار کردند. این توافقنامهها همچنین به کشورهایی مانند هند کمک کرده است تا همکاریهای اقتصادی و سیاسی را با سهولت بیشتری افزایش دهند.
در اینجا ذکر این نکته حائز اهمیت است که در حالی که I۲U۲ به عنوان یک پلتفرم همکاری اقتصادی تلقی میشود، اما همه کشورهای عضو به شکلی در مانورهای نظامی گسترده در منطقه شرکت کرده اند و این شامل هند نیز میشود و هر سه بخش نیروهای مسلح آن اعم از نیروی زمینی، نیروی دریایی و نیروی هوایی، مشارکت خود را افزایش داده اند.
فراتر از I۲U۲، کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا موسوم به IMEEC، جدیدترین نشانه همسویی دهلی نو با اهداف ژئواکونومیک ایالات متحده است. این طرح که به عنوان رقیب طرح کمربند و جاده چین (BRI) مطرح شده، اتصال خاورمیانه به اروپا و هند از طریق یک کریدور تجاری را بر قرار میکند.
اما کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی که مرکز IMEEC هستند، از اعضای طرح کمربند و جاده چین نیز هستند و به توسعه مشارکت نزدیک با پکن علاقمندند. رسانههای تبلیغاتی حزب کمونیست چین، IMEEC را صرفا خیال بافی و رویاپردازی معرفی کرده اند و در مقابل، اتحادیه اروپا، ایالات متحده و هند، این کریدور را به عنوان بزرگراه بین قارهای برای اتصال دیجیتالی و اقتصادی معرفی میکنند. با این حال، IMEEC در مراحل اولیه توسعه است و در حال حاضر هیچ طرحی در مورد نحوه عملکرد آن ارائه نشده است.
این شاهراههای اقتصادی جدید و ژئوپلیتیکهای تغییر یافته، سیاست خارجی هند را از سیاستی که همیشه ریسک گریز بوده به سیاستی که مایل به کمی ماجراجویی است، تبدیل میکند. امروزه هند بسیار بیشتر از هر مقطعی از تاریخ پس از استقلالش، به ایالات متحده نزدیک شده است.
با توجه به فهرست خریدهای دفاعی و فناوری هند که به طور فزایندهای غرب محور است و گفتگوهای ۲+۲ هند و ایالات متحده، دیدن شراکت هند با ایالات متحده در خاورمیانه چندان تعجب آور نیست.
از طرف دیگر یک استدلال علیه همکاری عمیقتر هند با ایالات متحده، از تجربه مسائل مربوط به توافق هستهای ایران (برجام) ناشی میشود. دهلی نو به امریکا برای دستیابی به این توافق کمک کرد، اما پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸، برای همسویی با الزامات واشنگتن، تقریبا تمام واردات نفت از ایران را متوقف کرد و از اعتبار دیپلماتیکش در ایران که دارای ذخایر وسیع نفت و گاز است، قیمت خوبی ارائه میدهد و از نظر جغرافیایی نیز موقعیت مناسبی دارد، صرف نظر کرد. این امر به سیاست تحریمهای شدید ایالات متحده در آن زمان علیه تهران کمک کرد تا تهران را به مذاکره با گروه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل سوق دهد. تجاربی مانند خروج دولت ترامپ از برجام همچنان به جریان بی اعتمادی قوی نسبت به واشنگتن در محافل سیاسی هند دامن میزند.
موقعیت خود هند در حفظ استقلال استراتژیک و رهبری اش در جنوب جهانی، ممکن است آن را در تضاد با نقش استراتژیکش در خاورمیانه به عنوان شریک ایالات متحده قرار دهد. یکی از موفقیتهای هند در این منطقه، حفظ بی طرفی بوده است. این واقعیت که I۲U۲ تقریباً بلافاصله پس از ایجاد، توسط برخی ناظران به عنوان Quad خاورمیانه لقب گرفت، به آن بافتی از گسترش منافع ایالات متحده، یعنی مهار چین، داد. (گفت و گوی چهارجانبه امنیتی موسوم به Quad، یک گفت و گوی استراتژیک بین ایالات متحده، هند، ژاپن و استرالیا است). اگرچه هند هرگز به طور رسمی از چنین اصطلاحاتی استفاده نکرده است، اما این مقایسه و تصویرسازیها در رسانه ها، برای موضع بی طرفی که دهلی نو همچنان امیدوار است حفظ کند، مضر است.
در نهایت، نگاه هند به خاورمیانه، از محوریت سنتی انرژی و مهاجرت، فراتر رفته است. دهلی نو امروز میخواهد از ابتدا در طرحهای رشد پسا نفتی منطقه شریک باشد. دیپلماتهای هندی در منطقه که قبلا منحصرا درگیر مسائل مربوط به مهاجران بودند، اکنون وظیفه دارند سرمایه گذاری مستقیم خارجی از صندوقهای دولتی بزرگ کشورهای عربی را پیگیری کنند. دولت مودی که از سال ۲۰۱۵ در قدرت است، برای پادشاهان عرب خوشایند است، زیرا مجبور نیستند برای تصمیم گیری سریع (که کشورهای عربی معمولا به آن عادت دارند)، وارد هزارتوی سیاستهای ائتلافی هند شوند.
هند با عضویت در I۲U۲ و IMEEC در یکی از بحرانیترین مناطق جهان، به جنبههای معماری امنیتی آینده توجه کرده است. این یک موضع جسورانه و قابل ستایش برای اقتصاد هند است که برای اهداف چالش برانگیز خود به جذب سرمایه گذاری جهانی قابل توجهی نیاز دارد. همچنین برای خاورمیانه خوشایند است که هند را به عنوان یکی از بازارهای عمده انرژی داشته باشد تا بتواند به مقاصد صادرات خود تنوع ببخشد و نفوذ چین بر کالاهای حیاتی مانند نفت و گاز را خنثی کند.