جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم (5)
فکرشهر ـ لیلا بحرینی/ فاطمه غلامی: «معلمی شغل انبیا است». هر چند این جمله زیبا و خوش آهنگ است، اما تنها در روز معلم ورد زبان ها می شود و در روزهای دیگر، معلمی را شغلی آسان و کم ارزش می دانند؛ اگر چه این روزها، شیوع ویروس کرونا و تدریس آنلاین موجب شده خانواده ها با سختی ها و مشکلات این حرفه بیشتر آشنا شوند و ارزش واقعی آن را درک کنند. به مناسبت ۱۲ اردیبهشت ماه و هفته بزرگداشت مقام معلم، به گفت و گو با برخی از معلمان شهر برازجان پرداختیم تا از خاطرات و تجربیات آنان به خصوص در این روزهای کرونایی بیشتر بدانیم...
کد خبر: ۸۸۴۰۹
جمعه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۰

«مینا قاسمی مهر»، ۳۲ ساله، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و مشغول به تدریس در مقطع متوسطه اول است. وی، چهارده سال سابقه کار دارد که هفت سال از آن را مشغول تدریس بوده و هفت سال دیگر پست های دیگری مانند مدیریت و معاونت داشته است.

فکرشهر: خانم قاسمی، از شرایط تدریس در زمان کرونا بگویید.
سعی می کنیم که فعالیت های اضافه تر از کلاس داشته باشیم که آن جوی که کلاس دارد کمی شاداب تر شود و حوصله شان سر نرود، چون مشکلی که بچه ها در کلاس آنلاین دارند، عدم تمرکز است؛ خیلی سریع از کلاس بیرون می آیند، تمام گروه هایشان را چک می کنند و به همدیگر پیام می دهند و این مشکل بچه های ما نیست؛ کلا در عصری هستیم که عصر کمبود توجه است.

فکرشهر: یکی از شیطنت های بچه ها سر کلاس آنلاین یا حضوری را تعریف کنید.
تعدادی از تاپیک ها هستند که برای اینکه یخ کلاس باز شود پیشنهاد می شود و موضوعاتی است که همه دوست دارند درباره آن صحبت کنند. یکی از موضوعات موسیقی بود که گفتم بچه ها درباره اینکه چه سبک موسیقی را دوست دارید صحبت کنید. یکی از بچه ها وویسش را فرستاد؛ انگلیسی حرف می زد و خیلی جدی گفت: « من سبک بندری را دوست دارم و آهنگی که خیلی دوست دارم الان یه تیکه اش را پلی می کنم» یه دفعه آهنگ بندری «هله دان دان» شروع شد به پخش شدن و خودش هم با آهنگ می خواند. بچه های کلاس خیلی خندیدند و بعدش متوجه شدم این وویس را خیلی در گروه های دوستان و خانواده هایشان پخش کردند و حسابی باعث مشهور شدن دوستشان شدند.

فکرشهر: تا حالا پیش آمده در کلاس آنلاین کسی را از کلاس اخراج کنید؟در کلاس حضوری چطور؟ خودتان در دوران تحصیل از کلاس اخراج شده اید؟
یک بار سال اول یا دوم تدریسم دانش آموزی را اخراج کردم. بعد دیدم پشت پنجره می رود و برای بچه هایی که در کلاس هستند شکلک در می آورد و بیشتر جو کلاس را به هم می زند. من هم بر اثر بی تجربگی این کار را کردم وگرنه این کارِ صحیحی نیست که دانش آموز را از کلاس اخراج کنیم. الان اگر دانش آموزی خیلی کلاس را به هم بزند، یک صندلی جداگانه جلوی کلاس می گذارم و آنجا می نشیند وگرنه از کلاس بیرونش نمی کنم. در آنلاین هم اخراج نکرده ام فقط تهدید می کنم که اخراج می کنم و بچه ها خودشان آرام می شوند، هرچند که فکر نمی کنم این تهدید را عملی کنم چون بچه ها سر کلاس که نیستند بیشتر به آنها خوش می گذرد. 
خودم هم اخراج نشده ام. دیدید گربه ای که چشمانش را بزرگ می کند و همه دلشان برایش می سوزد؛ اگر شیطنت می کردم آن حالت را به خود می گرفتم و معلمانم دلشان نمی آمد چیزی بگویند.

فکرشهر: بهترین خاطره شما از دوران تدریس آنلاین و حضوری چیست؟
بهترین خاطره از دوران آنلاین این که ما یک دانش آموز داشتیم که کلاس ها را شرکت نمی کرد، با اینکه مادرش می گفت خیلی دختر فعالی است اما کلاس ها را کامل کنار گذاشته بود. مربی پرورشی متوجه شد که به زبان علاقه دارد و از من خواست که به او نزدیک شوم. وقتی به او پیام دادم، انگلیسی با هم چت کردیم و متوجه شدم علاوه بر زبان انگلیسی، زبان کره ای هم خیلی دوست دارد. چند تا استیکر کره ای برایش فرستادم و خودش هم چند صوت فرستاد که صحبت می کرد و از آن آهنگ هایی که دوست داشت فرستاد و کمی زمینه مشترک صحبتمان جور شد. بعد از آن خیلی علاقمند شد و کلاس های من را که شروع کرد به شرکت کردن، دیگر کلاس ها هم تقریبا به صورت منظم شرکت کرد؛ ترم اول که حضور نداشت، اما ترم دوم بهترین شاگرد کلاسشان شده است. 

فکرشهر: و بدترین خاطره؟
اوایل خیلی مشکل داشتیم از این بابت که بچه ها با تکنولوژی آشنا نبودند؛ والدینشان بدتر و معلمان بدتر تر؛ نمی دانستند با مرورگر چه کار کنند؛ شاد کار نمی کرد و...؛ همه این مشکلات بود اما بعدا روی یک روتین خوبی افتادند؛ مثلا یاد گرفتیم محتوا تولید کنیم، کلیپ و صدا بگیریم. ولی من فکر می کنم خاطره های بدمان، بیشتر از پشت صحنه تدریس های مجازی است؛ مخصوصا برای ماها که بچه کوچک داریم. خیلی سخت بود که به بچه توجه نکنیم و حواسمان به کلاس باشد یا همکارانی که خودشان فرزند دبستانی داشتند، علاوه بر اینکه باید مراقب درس و مشق فرزندانشان باشند، حواسشان به کلاس خودشان هم باشد. این برای من خیلی سخت گذشت در دوره مجازی وگرنه دانش آموزانم همکاری می کردند و تا به الآن مشکل بدی با آنها نداشتم. فقط یک چیزی که ما در کلاس ها متوجه شدیم این بود که بیشتر والدین به جای فرزندانشان شرکت می کردند؛ مثلا ما سلام می کردیم می گفتند سلام بزرگوار. بچه در سن دوازده یا سیزده سالگی نمی گوید سلام بزرگوار. به هرحال آنها به جای فرزندانشان بودند و حاضری می زدند. دمشان گرم.

فکرشهر: و برای کلام آخر؟
فکر کنم همه معلم ها دوست دارند از آنها بپرسید چه شد که معلم شدید؛ بعد من بگویم: یک بار سر کلاس خیلی شلوغ کردیم معلم علوممان، خانم مقصودی، گفتند: «نفرینتون می کنم همتون معلم بشین» که نفرینش فقط من را گرفت. تمام سال هایی که دبیرستان و دانشگاه بودم، اساتید و معلمان خیلی خوبی داشتم، اما وقتی دوم راهنمایی بودم، معلمم یک آدم فوق العاده بود که نه تنها زبان تدریس می کرد بلکه درس زندگی هم به ما می داد و خیلی با ما صحبت می کرد در دوران نوجوانی که نیاز به راهنمایی داشتیم. بعد از آن هم خیلی در خیابان دیدمش؛ کنار دوستانش می‌نشست و تسبیحش را تکان می داد. الآن از او سراغی ندارم. آقای کریمی هرجا که هستید امیدوارم سلامت باشید و از  شما تشکر می کنم که باعث علاقه من به زبان شدید.

 

گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم (1)
صدیقه زنده باد: زندگی را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کنید

 

گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم (2)
محمدرضا کازرونی: آرزو می کنم یک روز جامعه ما به مرحله ای برسد که آموزش در کنار پرورش را جدی تر بگیرد

 

گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم (3)
عفت بلالی: من همان زن مادر معلم هستم

 

گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم (4)
محمدجواد خسروی: اول باید یک انسان خوب تحویل جامعه بدهیم، بعد یک انسان تحصیل کرده

 

گفت و گوی اختصاصی «فکرشهر» به مناسبت هفته گرامیداشت مقام معلم (5)
مینا قاسمی مهر: در عصری هستیم که عصر کمبود توجه است

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر