چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
جستجو
آخرین اخبار استان بوشهر
مطالب بیشتر
اختصاصی «فکرشهر»
کد خبر: ۱۴۱۶۶۴
يکشنبه ۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۰۱:۱۵

فکرشهر ـ عبدالخالق عبدالهی: اوایل دهه چهل، معلم غیر بومی توی برازجان زندگی می کرد که یک ماشین جیب داشت. 

توی این مدل از جیب، تایر زاپاس، بغلِ ماشین قرار می گرفت. 

آقا معلم دست به فرمانش افتضاح بود و هر روز یا سوار تیر برق می شد یا روی در و دیوار خانه مردم بود یا عابر پیاده زیر می گرفت. 

یک روز که با جیپ توی خیابان رد می شد، تایر زاپاس به عابری برخورد کرد و عابر بیچاره را پرت کرد توی پیاده رو. عابر زخمی را به بیمارستان بردند و معلم را به کلانتری. 

وقتی مامور کلانتری از معلم پرسید: «این چه طرز رانندگیه؟ چرا احتیاط نمی کنی؟»؛ جواب داده بود: «به من ربطی نداره، بنده ماشین رو می رونم نه زاپاس رو». 

حالا حکایت ماست. وقتی بعضی وزرا پشت فرمان وزارتخانه می نشینند اما حاضر نیستند به اندازه آن معلم دهه چهل هم مسوولیت کارهایشان را بپذیرند، وضع می شود همینی که می بینیم؛ تازه آقای وزیر شانه هم بالا می اندازد، لب آویزان می کند یعنی: همینی که هست، میخای بخا، نمیخای نخا».
 

ارسال نظر
آخرین اخبار
مطالب بیشتر